نام کتاب: سبك زندگى; نگاهى به زندگى دينى مسلمانان ايرانى
نویسنده: محمّدرضا زائرى
انتشارات: اصفهان؛ نشر آرما، چاپ دوّم، 1393، 240 صفحه.
بيشتر مطالب كتاب فراهم آمده از گفتوگوهاى نويسنده با نشريات، روزنامه ها، خبرگزاري ها و سايت ها است.
هم از اين رو، بيش تر محتواى آن به صورت پرسش و پاسخ ارائه شده است.
نويسنده، كه خود كارشناس و فعّال فرهنگى است، در اين اثر كوشيده است تا ساده و صميمى با نقش آفرينان فرهنگى، آموزشى و رسانهاى درباره سبك زندگى سخن بگويد و دستمايه اى براى فكر كردن به بحث سبك زندگى دينى و پرداختى جدّى به آن فراهم آورد.
اين كتاب، پس از چند خط براى مقدّمه، با مطلبى با عنوان «راهى به سوى تمدّن جديد اسلامى» درباره ديدگاههاى رهبر معظّم انقلاب، درباره سبك زندگى آغاز مى شود.
نويسنده تعبير «سبك زندگى اسلامى» را تعبيرى با تسامح مى داند و در اين باره مى نويسد:
«اگر بخواهيم دقيقتر بگوييم، بايد از تعبير سبك زندگى مسلمانان استفاده كنيم و حتّى كمى فراتر، بايد بگوييم سبك هاى زندگى مسلمانان; چون در واقع مسلمانان هم فقط يك سبك زندگى ندارند.» (سبك زندگى، نگاهى به زندگى دينى مسلمانان ايران، محمدرضا زائرى /30)
ضرورت مطالعات سبك زندگى از ديدگاه زائرى، فاصله افتادن ميان اعضاى خانواده و زياد شدن فاصله هاى نسلى با گسترش ارتباطات و حضور رسانه ها است. (همان /31)
امّا نويسنده، درباره اين موضوع، با همه اهمّيت آن، چنين مى انديشد كه:
«چند وقت ديگر اين موضوع از مُد مى افتد و سراغ موضوع ديگرى مى رويم و دقيقاً ديدگاه هاى رهبر را با تساهل تخريب مى كنيم و آن را با تعارف و رفتارهاى كليشه اى و شعارى از بين مى بريم و تنها آن را تيتر نشريه ها و سايت ها قرار مى دهيم و سپس فراموش مى شوند.» (همان /125)
سبك زندگى از نظر نويسنده:
«مجموعه ترجيح ها و انتخاب ها و گرايش هايى كه باعث مى شود در زندگى ما به گونه خاصّى مصرف كنيم... انتخاب ما نشان دهنده گرايش هاى درونى، علاقه ها، سليقه ها و پسندهاى ما است.» (همان /16)
«سبك زندگى بارزترين و برجسته ترين جلوه فرهنگى است... جزئى از فرهنگ به شمار مى رود; امّا به علّت حجم و قدرتِ حضور و تجلّى هاى متعدّدش، بارزترين جلوه فرهنگ و به نوعى تجلّى بيرونى هر فرهنگى نيز تلقّى مى شود. از اين رو اهمّيت بسيارى دارد; چون در واقع نشان مى دهد كه چه باورها و انگيزه ها و عقايدى پشت سرش قرار دارد.» (همان /121)
نويسنده، فرق ميان سبك زندگى و اخلاق را نيز گوشزد كرده است:
«تفاوت سبك زندگى با اخلاق اين است كه: سبك زندگى، آن چيزى را كه موجود است، نشان مى دهد و راجع به آن حرف مى زند; امّا اخلاق، آن چيزى است كه بايد و قرار است باشد.
وقتى از سبك زندگى حرف مى زنيم، فرضمان بر اين است كه اخلاق در اين مخاطبِ مسلمان و متدين، باورى ايجاد كرده است و او بر اساس باورش رفتار مى كند.
وقتى از سبك زندگى حرف مى زنيم، در واقع مشغول مطالعه اين رفتاريم; ولى اين كه مطلوب است آن فرد در زندگى چگونه رفتار كند، بحثى اخلاقى است.
اتّفاقا يكى از خلط هايى كه الآن به وجود مى آيد و زياد هم پيش مى آيد، همين است.
در واقع تفاوت بين بحث اخلاق و سبك زندگى خيلى شفّاف نيست. مثلاً مى گوييم مى خواهيم سبك زندگى دينى كار كنيم، سپس بلافاصله ذهن همه به سراغ كتاب هاى اخلاقى و كتاب هايى مى رود كه دستورالعمل هاى رفتارى در آن ها هست. اين كه خوب است چگونه باشيم، بحثى اخلاقى است.» (همان /19)
به نظر نويسنده، اسلامى كردن سبك زندگى ايرانى چندان دشوار نيست; چرا كه:
«اساساً باورهاى اسلامى در خون و گوشت مردم ايران رسوخ كرده است. طى قرن ها و در بسيارى از حالت ها، زندگى ايرانيان بر اساس باورهاى اسلامى شكل گرفته است. آن ها از ابتدا زمينه پذيرش اسلام را داشته اند و براى همين اسلام در ايران اين قدر سريع و عميق گسترش يافته است.» (همان /31)
وى، درباره نقش مذهب نيز در سبك زندگى ما چنين مى انديشد:
«با داشتن جامعه اى به شدّت مذهبى، اساسى ترين عنصر تشكيل دهنده سبك زندگى، مذهب است. مؤلّفه هاى مختلف سبك زندگى ما در بخش هاى مختلف و در عرصه ها گوناگون، بر مبناى باورها و اصول مذهبى شكل مى گيرد; از پوشش و خوراك تا نوع روابط اجتماعى.» (همان /37) و بر نقش بى نظير رسانه در آموزش مهارت هاى زندگى، سازمان دهى نظام فرهنگى، مقابله با تهديدهاى اجتماعى، تضعيف، يا تقويت خانواده، شكل دادن به روابط درون خانواده، تبيين يا تخريب جايگاه معلّم و نقش مدرسه در شكل گيرى شخصيت دانش آموزان، ترويج كتاب خوانى، مقابله با تحديد نسل، ترويج حجاب و عفاف و توسعه دانش و فناورى تأكيد مى كند:
«وقتى از سبك زندگى سخن مى گوييم، باز مى بينيم رسانه مهم ترين عامل شكل دهنده سبك زندگى در دنياى امروز است.» (همان /132)
«يكى از شاخص هاى آشكار سبك زندگى، موضوع نام گذارى فرزندان است و همه ما اثر رسانه در اين حوزه را به خوبى ديده ايم; مثلاً پس از پخش مجموعه اى تلويزيونى و جذّاب، چگونه نامى مانند «ستايش» فراگير مى شود.» (همان)
نويسنده اين نكته را يادآور مى شود كه اسلام دين ناراحتى نيست. وى دو علّت براى تلقّى نادرست برخى درباره نبود شادى در سبك زندگى دينى بيان كرده است:
«دو عامل باعث مى شود اين تلقّى به وجود آيد كه در سبك زندگى دينى، شادى و تفريح وجود ندارد.
علّت اوّلش اين است كه رسانه، اين بخش از سبك زندگى را نشان نمى دهد...
علّت دوّم اين است كه ناخودآگاه قالب هايى از زندگى غربى را در تفريح و نشاط و خوشى مى بينيم; ولى مشابه اش را در زندگى خودمان جست و جو مى كنيم كه وجود ندارد.» (همان /208)
منبع: نشریه حوزه، شماره 174.